اصلاحطلبان، اصلاح دستبهمهره در شطرنج سیاست
تاریخ انتشار: ۱۷ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۱۷۰۱۴۶
آنچه پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان جناح چپ و بعدتر به نام اصلاح طلبان فرم گرفت، در تمامی این سالها از فقدان استرتژی رنج برده است و این بیماری مزمن، امروز بیش از هر زمان دیگری در حال نمایش خود است. جریان چپ در واقع میراث دار یک نقصان ژنتیکی تاریخی است. این جریان هم همانند خاستگاه فرهنگی اش عجول است و می خواهد با یک سزارین زودرس یک دموکراسی ناررس را متولد کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در انتخابات ۱۴۰۰ وقتی جریان اصلاحات در یک اغتشاش درون جناحی، در نهایت به شکل غیر منسجم تصمیم گرفت در انتخابات شرکت نکند، می شد حدس زد که انتخابات بعدی، بن بست جدی این جریان باشد چرا که در همان انتخابات پیشین، این جریان هیچ برنامه بلند مدتی را هدف گذاری نکرده بود. آنها تنها گمان داشتند که با پائین آمدن مشارکت سیاسی، می توانند حاکمیت را به تغییر رویه وادارند و از آن به عنوان برگ برنده استفاده کنند که البته در همان زمان هم دچار اشتباه محاسباتی شدند چرا که آنها بر اساس نتایج برخی نظرسنجی ها انتظار داشتند که میزان مشارکت رقمی بسیار پائین تر از آنچه اتفاق افتاد باشد و از همان زمان تا کنون هم دقیقا به این تفاهم نرسیدند که سقف و کف مطالباتشان از حاکمیت چیست. در واقع اگر بخواهیم منصفانه به قضیه نگاه کنیم واقعا مطالبه این جریان از حاکمیت مشخص نیست. در یک جریانی که ابتدا و انتهای طیفش می تواند در تضاد با یکدیگر قرار گیرد چگونه می توان به یک تفاهم مشترک از یک خواست مشترک رسید؟ این جریان برخلاف بدنه آکادمیکش به رفتاری آکادمیک نرسیده و نوعی ولنگاری سیاسی را نمایان می کند.
در واقع جریان اصولگرا از این منظر در کار تشکیلاتی بسیار توانمندتر از جریان اصلاح طلب ظاهر شده و دلیل اصلی آن می تواند وابستگی به تنها نهاد اجماع ساز یعنی نهاد مذهب و مسجد باشد که امکان ایجاد مرکزیت و رهبری های کاریزماتیک را در آنها تقویت می کند و از سوی دیگر حلقه اتصال های مرتبط با ساختارهای سنتی که در بافت فرهنگی و تاریخی کشور، قوام یافته، نقاط اشتراک طیف های حاضر در این جریان را بیش از نقاط افتراق آنان می کند. هرچند تلاش برای مدرنیزاسیون سیاسی و دور شدن از کارکردهای سنتی نهاد مذهب و بهره برداری سیاسی از آن، امروز به آسیب جدی این جریان بدل شده و در بلند مدت می تواند به ضد خودش بدل شود. اینکه امروز به گفته منابع رسمی بیش از ۷۰ درصد مساجد کشور عملا تعطیل هستند و یا میزان اقبال به تحصیل در حوزه های علمیه به شدت کاهش یافته، موید این امر است.
اما امروز لازم است که جریان اصلاح طلبی مشخص کند که کف و سقف خواسته هایش از نظام سیاسی به شکل عینی و قابل محاسبه چیست. اگر حتی شروط ۱۵ گانه خاتمی را ملاک قرار دهیم که آن هم سرشار از مطالبات کلی همچون «اصلاح ساختار» است که که شاخص عینی ندارد، در صورت عدم پذیرش این شروط از سوی حاکمیت، قدم بعدی چیست و بر اساس پیش بینی هر برخورد نظام سیاسی نقشه راه این جریان چیست؟ اساسا تحریم انتخابات می تواند چه حاصلی برای خود این جریان و یا حتی کشور داشته باشد؟ مسیر آنها در آینده چه خواهد بود ؟چرا که به نظر نمی رسد این جریان حتی در بین خودشان و در جلسات درون گروهی به برنامه مشخصی رسیده باشند وگرنه دلیلی نداشت این قدر مواضع متفاوت از افراد متفاوت شنیده شود و امروز بعد از دو سال از انتخابات ۱۴۰۰ و با وجود اعتراضات پائیز گذشته تازه جریان اصلاح طلب به چانه زنی با حاکمیت بپردازد در حالیکه اگر این جریان در همان انتخابات ۱۴۰۰ حداقل دو برنامه متفاوت بر اساس رفتار نظام سیاسی چیده بود امروز در بلاتکلیفی قرار نداشت و تکلیفش با انتخابات اسفند روشن بود و افراد هم از مواضع مشترکی برخوردار بودند.
البته یکی دیگر از آسیب های جدی کار حزبی و تشکیلاتی درایران که آن هم ریشه فرهنگی دارد تک روی و عدم هویت یابی فردی افراد در جمع است و این رجحان هویت فردی به هویت جمعی، کار تشکیلاتی را در ایران سخت و رسیدن به اتحاد را مشکل می کند. اما آسیب دیگر جریان اصلاحات تربیت نکردن افراد تازه است. با وجود آنکه جریان اصلاحات برخلاف جریان اصولگرا، دایره بسیار وسیع تری برای بکار گیری افراد دارد اما به دلیل عدم استفاده از این مزیت نتوانسته در برابر جریان خالص ساز برنده بازی باشد. در واقع جریان اصلاح طلب به دلیل امکان گسترده در بکار گیری افراد توانمند، به راحتی می توانست پروژه خالص سازی را به شکست بکشاند اما عدم استفاده از این ظرفیت دست آنان را در برابر خالص سازان تهی کرد و آنان بازی ای را که به راحتی می توانستند در آن پیروز باشند به حریف واگذار کردند. به نظر می رسد ادامه چنین رویه ای نمی تواند به یک راهکار منتج به نتیجه ختم شود چه آن روزی که ناگهان پروژه عبور از خاتمی را کلید زدند و چه امروز که بین شرکت در انتخابات و تحریم سردرگمند. بازی سیاست مثل بازی شطرنج است نمی شود همیشه بر اساس حرکت حریف دست به مهره شد.
*روزنامه نگار
۲۱۶۲۱۶
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1787043منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: اصلاح طلبان اصولگرایان جریان اصلاح بر اساس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۷۰۱۴۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا کشوری مثل مصر سریال "حشاشین" را ساخت؟
به گزارش تابناک به نقل از تسنیم، نشست نقد و بررسی سریال حشاسین با حضور حجتالاسلام مهدی فرمانیان استاد تمام دانشگاه ادیان و مذاهب اسلامی، حجتالاسلام سید علی بطحایی مدیر کل پژوهش دانشگاه ادیان و مذاهب، فرقهشناس و پژوهشگر جریانهای اسلامی و مهدی علمی دانشور استادیار ادیان شرق دانشکده ادیان و مذاهب برگزار شد.
بطحایی بحث خود را با موضوع جریان های فکری مصر آغاز کرد و گفت: سریال حشاشین نسل جدید را درگیر کرده است. نسل جدید بر خلاف ممانعتها این سریال را دیدند. نظر کلی بنده از سریال همان ضرب المثل معروف است که گفت «بعضیها کج گفتند، اما رج گفتند.» کج گفتنش با آقای دکتر فرمانیان و دانشور است و رج گفتنش با من. رج گفته یعنی برنامه و هدف دارد و کار او روی حساب است. روی جریانهای فکری، این سریال را ارائه داده است. این سریال را در قد و قواره سریال تاریخی نبینیم بلکه این فیلم، یک نبرد جریانی است که صحنۀ آیندۀ جهان اسلام را تشکیل میدهد. نبرد جریان های فکری در این اتفاق رخ میدهد. به چه معنا؟ جریان شناسی جهان اسلام حوزه مغفولی است. آینده پژوهیِ آن، مغفول تر است و از همه مغفول تر، نبرد بین جریانهاست که صحنه آینده جهان اسلام را شکل میدهد. در مصر و تونس و مغرب و ترکیه همین گونه است. تلاقی جریان ها صحنه آینده جهان اسلام را می سنجد.
وی افزود: اسلام سنتی خیلی در تلاقی با جریانات وارد نمیشود و حاشیه امنی برای خود دارد. روشنفکری هم بدنهی مردمی ندارد و حضور اجتماعی هم نمیتواند داشته باشد؛ منتها سه جریانِ اسلام سلفی با قرائت جامعی که دارد و نیز اسلام سیاسی و اسلام سکولار صحنهی آینده جهان اسلام را میسازند که باید در حوزه آیندهپژوهی به آن توجه کنیم تا به مشکلی برنخوریم.
سریال حشاشین به نزاریان شام ارتباط دارد
بطحایی گفت: باید به نکته ای توجه شود؛ اگر توجه نکنیم، بقیه تحلیلها فایده نخواهد داشت. چون بعضی می گفتند این سریال آمده تا ولایت فقیه یا مهدویت را بزند، اما سرحلقه این سریال این است که چرا مصر این دغدغه را داشت؟ چون نزاریان ارتباطی به مصر ندارد. نزار پس از اینکه از خلیفه نهم عزل می شود، مدت کوتاهی به اسکندریه مصر میرود و مدتی در آنجا میماند. برای اینکه نشان دهد من حکومت دارم، سکهای ضرب میکند که ظاهراً در موزه آقاخان تورنتو نگهداری میشود. مدت کوتاهی حکومت میکند و بعد لشکری میآید و او را میکشند. بنابراین این سریال به مصر مربوط نیست به لوئانته یا نزاریان شام ارتباط دارد و عمدۀ آن به ایران مرتبط است. مصر به خاطر مصرف داخلی و مخالفت با اسلام سیاسی و آمادگی جهان اسلام به این سریال پرداخت. بعید هم نیست در آینده به دیگر جریانها و فرقهها بپردازند و ما با اسلام سیاسیهراسی مواجه شویم. پنج قسمت اولش است که به اسلام سیاسی بر خورده است.
مصر لیدر جریان فکری جهان اسلام است
وی با طرح این سؤال که در مصر چه اتفاقاتی افتاد، گفت: باید موجهای تاریخی مصر را یک مرور کنیم و بعد ببینیم اسلام سنتی و سایر جریانهای فکری چه واکنشی نسبت به این موجها داشتند. از 226 سال قبل در 1213 قمری یا 1798 میلادی که ناپلئون حمله میکند و میگویند توپهای ناپلئون مسلمانان را بیدار کرد، تقریباً 6 موج مصر را فرا گرفت. مصر با بقیه کشورهای عربی تفاوت دارد. کشورهای عربی پول دارند، اما مصر پول ندارد.
بحطایی ادامه داد: کتابی با نام «مصر از زاویهای دیگر» از خانم جمیله کدیور منتشر شده است. سفرنامه 300 صفحهای جریانات فکری را در آن بازه زمانی خوب ریشهکاوی کرده است. مصر مهم است. شناخت مصر مهم است. این سرزمین، لیدر جریان فکری جهان اسلام است. از 226 سال قبل تا الان جریان اول که تاکنون ادامه دارد، محمدعلی پاشا و طهطاوی بود. کتابی با عنوان «تخلیص الابریز فی تلخیص باریز» نوشته شد. یعنی پاکسازیِ آب را بیاور تا چهره مشعشع پاریس را نشان دهیم. در این کتاب اولین واکنشهایی که اسلام نسبت به مدرنیته و حمله ناپلئون دارد و علت عقب ماندگی اسلام را خوب تحلیل کرده است. اینها نسل اول هستند که با سختافزارهای غرب مواجه می شوند که چرا غرب از جهتهای مختلف جلوتر از ما است. این جریان شکست می خورد.
این پژوهشگر فرقهها گفت: نسل دوم امثال سید جمال است که بیداری اسلامی را مشخص میکند و عبدُه که اسلام انقلابی و بیداری را مطرح میکنند. نسل سوم، با جنگ جهانی اول مواجه می شود که سعد زغلول است. در این دوران بریتانیا جدا میشود.
روح فرهنگیِ حاکم بر مصر را تفکرات سکولار شکل میدهد
وی با اشاره به اینکه از کنار نسل چهارم و پنجم سه جریان شکل میگیرد،افزود: یکی پان عربیسم است به سردمداری جمال عبدالناصر. او ناسیولانیست دیکتهای و دیکتاتوری است. دوم، حسن البناء است که در همین دوران، شکلگیری اسرائیل را شاهدیم. پانعربیسم در مصر خودش را خوب نشان میدهد. در کنارش طه حسین است که نباید آن را متعلق به گذشته بدانیم. دقیقترین بستهای که درباره سکولاریزم و لیبرالیسم در مصر ارائه میشود، متعلق به اوست. در کتابهای «فی الأدب الجاهلی»، «فی التاریخ الجاهلی» و «مستقبل الثقافة فی مصر» اندیشه خود را میگوید. تکلیف خودش را مدرنیته مشخص می کند. به جهان اسلام نسخه میدهد که چه قسمتهایی از فرهنگ غرب را بگیریم. وزیر امروزین مصر میگوید روح فرهنگیِ حاکم بر مصر، طه حسین است.
بطحایی گفت: الان در مصر دوئلی بین اسلام سیاسی و اسلام سکولار است. تقریباً اسلام سنتی جمع شده است. تنها یکی از مشاوران احمد الطیب گفته بود سریال حشاشین به فرقهگرایی منتج میشود. اسلام سنتی در مصر اسلام کاملاً کنترل شده است. در هر صورت الأزهر واکنش مطلوبی ندارد. اما میداندار در تمام این صحنهها، خالد منتصر و عکاشه است. اینها افراد تأثیرگذاری هستند. پزشک خالد در خیلی از حوزهها وارد شده و سکولاریزم است. او دو سفر به آلمان و هلند میرود. میگوید واکنشها را نسبت به حشاشین میدانم. با مسلمانان هلند که صحبت کردم، از لحاظ لهجه انتقاد کردند، اما از نظر جریانی میگویند، به نظر ما بهترین فیلمی است که توانسته اسلام سیاسی و تکفیریها را منکوب کند.
وی با تصریح بر اینکه خوراک این فیلم کاملاً جریانشناسانه است و تاریخی نبینیم، در بیان راهکار گفت: اما چکار کنیم؟ به ذهنم میآید اسلام سنتی و مراجع تقلید باید سکوت کنند، همچنان که خود اسماعیلیها سکوت کردند. صحبت درباره نزاریان باید متولی داشته باشد. ایران جزو تاریخش است، اما درباره حشاشین که مقداری مسئله دارد، نمیتواند صحبت کند. باید امثال آقاخان صحبت کنند. ما انتظار داریم وارد صحنه شود. البته آقای داریوش محمدپور از مؤسسه اسماعیلیه واکنشی داشت.